بر خلاف چنگیز که پسرانش بلافاصله بعد از او، با ولیعهدی که او برگزیده بود کنار آمدند و با حفظ اتحاد، از فروپاشی امپراتوری جلوگیری کردند، بازماندگان تیمور به درگیری با هم پرداختند. بازماندگان تیمور که بیشتر از نوادگانش بودند، پس از مرگش به مخالفت با یکدیگر پرداختند و قلمرو وسیعی را که او با وجود آن همه جنگ و شقاوت به هم پیوند داده بود، تجزیه نمودند.[۱۸]
در آغاز، همراهان تیمور مرگ «صاحبقران» (لقبی که تیمور به خود داده بود) را پنهان داشتند و به علاوه طرح حمله به چین را بی آن که لغو نمایند، متوقف کردند. همچنین چون نوه تیمور که بنا به وصیتش جانشین او میشد یعنی پیرمحمد فرزند میرزا جهانگیر در آن هنگام دور از پایتخت و در حدود غزنین بود، موقتا، شخص دیگری را به نیابت از او جانشین تیمور نمودند. این شخص خلیل سلطان، پسر میرانشاه (پسر دیگر تیمور) بود و در آن هنگام با لشکر تیمور همراه و حاضر شده بود. البته این اقدام هم فایدهای نبخشید و به زودی با مخالفت بازماندگان مواجه شد. به تدریج این اختلافات طولانی شد و دامنه پیدا کرد. چنان که در اندک مدتی، این توطئهها و تحریکات، میراث عظیم تیمور را به حکومتهای مستقل و متخاصم تبدیل کرد
این نامه از قدیمیترین نامههای مهر دار فرمانروایان ایران است که در آسیای صغیر و ۱۲ روز پس از شکست تاریخی عثمانیها و اسارت سلطان بایزید ایلدرم نگاشته شده است. نامه لحنی دوستانه دارد ولی پر از غلطهای نوشتاری است. و اصل آن بشماره ۹۳۷ در خزانه اسناد رسمی در پاریس بایگانی و مورخ بتاریخ سهشنبه ۱۸ مرداد ۷۸۱ غره محرم سنهٔ ۸۰۵ هجری برابرماه اوت ۱۴۰۲ مسیحی) میباشد. نامهٔ تیمور توسط «فری جوآن مارحسیا مطران» معروف به جان دوم کشیش بزرگ منطقهای که سلطانیه در مرکز آن قرار داشت و اصالتاً از مردم ایتالیا و فرقهٔ فرانسیسکن بود فرستاده شد. وی در ژوئن ۱۴۰۳ به پاریس رسید