تاریخ ایران و جهان

امپراطوری های بزرگ

تاریخ ایران و جهان

امپراطوری های بزرگ

مردم

ز جمعیت نروژ ۱۹٫۹ درصد زیر ۱۴ سال، ۶۵٫۲ درصد بین ۱۵ تا ۶۴ سال، و بقیه (۱۴٫۹ درصد) بالای ۶۵ سال سن دارند. میانگین سنی نروژی‌ها ۷۳٫۷ سال است. متوسط طول عمر برای مردان ۷۶٫۱۵ سال و برای زنان ۸۲٫۲۲ سال می‌باشد. میزان تولد ۱۲٫۱۷ در هزار، و میزان مرگ ۷۲٫۹ در هزار است. میزان باروری زنان ۱٫۸ کودک برای هر زن است.


زبان نروژی در دو گویش خود، زبان رسمی این کشور است. دو گویش مختلف نروژی بوکمال (زبان کتابی)، و نینورسک (نروژی نو) نام دارند و هردوی این زبان‌ها از سال ۱۸۸۵ به‌عنوان زبان‌های رسمی نروژ شناخته شده‌اند.


بیشینه مردم نروژ از نژاد اسکاندیناویایی، از تبار وایکینگ‌ها و از شاخه ژرمن‌ها هستند. اقلیت نژادی این کشور، قوم سامی است. سامی‌ها بومیانی هستند که مدتی طولانی ساکن قسمت‌های شمالی نروژ، سوئد، فنلاند، و روسیه بوده‌اند. جمعیت سامی‌ها ۱۰۰ هزار نفر تخمین زده می‌شود که از این تعداد تقریباً ۴۰ تا ۵۰ هزار نفر در نروژ زندگی می‌کنند. سامی‌ها زبان خاص خود را دارند که زبان سامی نامیده می‌شود و از خانواده زبان‌های فین‌واوگری از دسته اورالی است و با زبان فنلاندی هم‌خانواده‌است. اکثر سامی‌ها هنوز هم در شمال نروژ زندگی می‌کنند، گرچه اسلو نیز یکی از شهرهایی است که در آن بیشترین تعداد سامی‌ها زندگی می‌کنند. امروزه، فقط ٪۱۰ از سامی‌ها از طریق نگهداری گوزن شمالی گذران زندگی می‌کنند. بیشتر آنها در مشاغل دیگر کار می‌کنند. در سال ۱۹۸۹، نخستین مجلس شورای ویژه سامی‌ها در نروژ گشایش یافت که اعضای آن به صورت دموکراتیک انتخاب می‌شوند.


از مردم نروژ ۸۳٫۶ درصد به عنوان مسیحی ثبت شده‌اند که ۷۹٫۴ درصد آن مربوط به پیروان آیین لوتری می‌شود. در نظرسنجی‌ها و سرشماری‌ها، تنها ۲۰ درصد از مردم نروژ گفته‌اند که دین در زندگی آن‌ها دارای نقش یا اهمیت است. امروزه تنها ۲ درصد از مردم نروژ در آیین‌های کلیسا حضور پیدا می‌کنند که پایین‌ترین درصد در میان کشورهای اروپا است.


در دهه‌های اخیر مهاجرت از کشورهای مختلف به‌ویژه کشورهای اسلامی به نروژ روندی فزاینده داشته‌است. در تاریخ ۲۲ ژوئیه ۲۰۱۱ یک افراطی دست راستی به نام آندرس بریویک، اقدام به بمب‌گذاری و حمله مسلحانه به اردوی جوانان طرفدار حزب حاکم کارگر در جزیره اتوئیا نزدیک به اسلو کرد و اقدام خود را هشداری برای جلوگیری از «خطر اسلام» نامید، این اقدام او که ۷۷ کشته برجای گذاشت باعث تنش‌هایی در جامعه نروژ شد.

تاریخ

۱۸ هزار سال پیش، نروژ پوشیده از یخ بود. به تدریج هوا گرمتر شد، یخ‌ها ذوب شدند و نخستین گروه از انسان‌ها حدود ۱۱ هزار سال پیش در دوران نوسنگی از آلمان راهی این سرزمین شدند و پس از پیمودن نواحی پوشیده از یخ به اینجا رسیدند. با گذشت زمان، هوا گرم‌تر شد و جنگل‌ها رویش کردند. مردم به تدریج به کشاورزی و نگهداری از حیوانات اهلی پرداختند. در سال ۷۹۳، نروژی‌ها به صومعه‌ای که در جزیره لیندیس‌فارنه در شرق سواحل شمالی انگلستان واقع شده بود حمله کردند. برای نخستین بار، مردم منطقه شمال اروپا نقش مهمی در تاریخ اروپا ایفا کردند. سوئدی‌ها، دانمارکی‌ها، و نروژی‌ها کشتی‌های خوبی داشتند و راهی سفرهای دریایی طولانی می‌شدند. آنها را وایکینگ‌ها می‌نامیدند. آنها تجارت می‌کردند، به چپاول می‌پرداختند، می‌جنگیدند، و افرادی را برای بردگی به اسارت می‌گرفتند. وایکینگ‌ها آیین خاص خود و خدایان زیادی داشتند. بسیاری از وایکینگ‌ها نروژ را ترک کردند و در جاهای دیگر مستقر شدند.


نروژ از قدیمی‌ترین حکومت‌های پادشاهی اروپا به‌شمار می‌آید که هنوز هم به قوت خود باقی است. نخستین حکومت پادشاهی به سال ۹۹۴ میلادی و ورود وایکینگ‌ها به منطقهٔ فعلی نروژ بر می‌گردد که یک وایکینگ به نام اولاف تریکوانسون با پذیرفتن آیین مسیحیت خود را پادشاه نامید.


در سال ۱۳۴۹ شیوع طاعون زندگی مردم نروژ را به‌شدت دگرگون کرد و بین ۵۰ تا ۶۰ درصد از مردم این کشور را کشت. طاعون انحطاط اجتماعی و اقتصادی نروژ را باعث شد و بازماندگان این بیماری با فقر و تهیدستی مواجه شدند.


در سال ۱۳۹۷ میلادی نروژ و دانمارک یک اتحادیه را تشکیل دادند که چهار قرن پایدار ماند. در سال ۱۸۱۴ سوئد پیشنهاد ادغام نروژ را در خاک خود کرد ولی با مقاومت نروژ مواجه شد سپس با یک حملهٔ برق‌آسا نروژ را اشغال نمود اما پذیرفت که نروژ کماکان قانون اساسی خود را حفظ کند. با رشد احساسات ناسیونالیستی در سده ۱۹ میلادی با برگزاری یک همه‌پرسی در سال ۱۹۰۵ نروژ از سوئد جدا شد. در سال ۱۹۱۴ و با شروع جنگ جهانی اول، نروژ بی طرفی خود را در جنگ اعلام کرد. این جنگ خسارات سنگینی به صنعت کشتیرانی نروژ وارد کرد. در آغاز جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۳۹ نروژ باز هم بی طرفی خود را در جنگ اعلام کرد با این حال با حملهٔ آلمان نازی مواجه گشت و برای ۵ سال بین سال‌های ۱۹۴۰ تا ۱۹۴۵ در اشغال آلمان نازی باقی‌ماند.


در این دوره شاه و دولتمردان نروژی به شهر لندن در بریتانیا گریختند و مبارزه و مقاومت خود را در آنجا ادامه دادند. نروژ قبل از جنگ ناوگان بزرگی از کشتی‌های تجاری در اختیار داشت. در طول سال‌های جنگ، ۱۹۴۵-۱۹۴۰، بسیاری از این کشتی‌ها به حمل و نقل کالا به کشورهایی که علیه آلمان می‌جنگیدند پرداختند. دولت نروژ در لندن این حمل و نقل را سازماندهی می‌کرد. حدود نیمی از این کشتی‌ها هدف بمب یا اژدرهای دشمن قرار گرفتند. حدود ۴٫۰۰۰ ملوان نروژی در طول جنگ کشته شدند. مجموعاً ۱۰ هزار زن و مرد نروژی در جریان جنگ کشته شدند. تقریباً ۷۰۰ نفر از این افراد را یهودیانی تشکیل می‌دادند که به اردوگاه‌های کار اجباری در آلمان و لهستان فرستاده شدند.


در تاریخ هشتم ماه مه سال ۱۹۴۵، آلمان تسلیم و نروژ یک بار دیگر به کشوری آزاد تبدیل شد. حدود ۵۰٫۰۰۰ نروژی بعد از جنگ خائن به کشور شناخته شدند. آنها اعضای حزب سوسیالیست ملی نروژ، ناشیونال ساملینگ، بودند که از نازی‌ها جانبداری و با آنها همکاری کردند. بعد از جنگ، ۲۵ نفر به خاطر خیانت به کشور اعدام شدند.


بعد از سال ۱۹۴۵، بازسازی کشور شروع شد. این دوران بسیار پرمشغله بود. تولید و صادرات افزایش یافت و ناوگان تجاری کشور مجدداً ساخته شد و اقتصاد نروژ به تدریج بهبود یافت، گرچه تا اواخر دهه ۱۹۵۰ نیز هنوز برخی از کالاها سهمیه‌بندی بودند.


در سال ۱۹۴۹ نروژ بی طرفی خود را ترک گفت و به سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) پیوست. کشف نفت و گاز از سواحل جنوبی نروژ واقع در دریای شمال در اواخر دههٔ ۶۰ میلادی اقتصاد نروژ را به یکباره متحول کرد. نروژ در سال ۱۹۷۲ با ورود به جامعه اروپا موافقت نمود، ولی همه‌پرسی ملی عضویت در آن را رد کرد. در ۱۹۹۲ درخواست مجدد برای عضویت در اتحادیه اروپا به صورت انتخابات جدی درآمد. اما در همه‌پرسی سال ۱۹۹۴ مردم نروژ پیوستن به اتحادیه اروپا را رد کردند.

نروژ

پادشاهی نروژ (به نروژی: Norge، تلفظ: نُرگِه)‏ (به فارسی دری افغانستان: ناروی) کشوری است واقع در اروپای شمالی. پایتخت آن اسلو می‌باشد. جمعیت این کشور ۵ میلیون نفر و واحد پول آن کرون نروژ است.

کشور نروژ در غرب شبه‌جزیرهٔ اسکاندیناوی، غرب سوئد واقع شده و در سمت جنوب آن دریای شمال و در سمت غرب آن دریای نروژ قرار دارد. واژه نروژ به معنای «مسیر شمالی» است.

زبان نروژی در دو گویش خود، زبان رسمی این کشور است. نروژی یک زبان هندواروپایی از شاخهٔ زبان‌های ژرمنی است. وجود دو زبان در نروژ، باعث پیچیدگی مسائل زبانی این کشور شده‌است. این زبان‌ها، بوکمال (زبان کتابی)، که نزدیک به زبان دانمارکی است، و نینورسک (نروژی جدید)، که نزدیک به لهجهٔ شمال سوئد است نام دارند و هردوی این زبان‌ها از سال ۱۸۸۵ به‌عنوان زبان‌های رسمی نروژ شناخته شده‌اند.

حکومت سلطنتی نروژ ریشه‌هایی دارد که به بیش از هزار سال قبل باز می‌گردد. هم‌اینک شاه هارالد پنجم پادشاه نروژ است. نروژ جزء اتحادیه اروپا نیست و مردم این کشور در همه‌پرسی‌های انجام شده عضویت در این اتحادیه را رد کرده‌اند. از مردم نروژ ۸۳٫۶ درصد به عنوان مسیحی ثبت شده‌اند که ۷۹٫۴ درصد آن مربوط به پیروان آیین لوتری می‌شود. در نظرسنجی‌ها و سرشماری‌ها، تنها ۲۰ درصد از مردم نروژ گفته‌اند که دین در زندگی آن‌ها دارای نقش یا اهمیت است. امروزه تنها ۲ درصد از مردم نروژ در آیین‌های کلیسا حضور پیدا می‌کنند که پایین‌ترین درصد در میان کشورهای اروپا است.

نروژ دارای ذخایر گسترده‌ای از نفت، گاز طبیعی، مواد معدنی، آبزیان، چوب، آب شیرین و نیروی برق‌آبی است. صنعت نفت حدود یک‌چهارم از تولید ناخالص داخلی این کشور را تشکیل می‌دهد و این کشور چهارمین درآمد سرانه بالا در جهان را دارا است. نروژ از الگوی کشورهای رفاه‌محور شمال اروپا پیروی می‌کند و در ازای دریافت مالیات‌های سنگین از شهروندان، دولت به آن‌ها بیمه درمانی همگانی اعطا می‌کند، به آموزش عالی یارانه می‌دهد، و در این کشور نظام فراگیر تامین اجتماعی وجود دارد. از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۶، و سپس دوباره از سال ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۱، نروژ بالاترین شاخص توسعه انسانی در جهان را دارا بود.

وایکینگ‌ها مهم‌ترین اقوامی بودند که در نروژ سکنی داشتند. از سده چهاردهم تا ۱۸۱۴ پادشاهان دانمارکی بر نروژ به صورت بخشی از قلمرو خود حکومت می‏کردند، نروژ، در پایان جنگ‌های ناپلئونی، کوشید تا مجدداً خودمختار گردد، ولی این کشور به زیر حکمرانی پادشاهان سوئدی درآمد، هرچند به پارلمان مجزای نروژ استقلال زیادی داده شد. رشد ملی‏گرایی در نروژ فشار بسیاری را بر اتحاد با سوئد وارد کرد، در ۱۹۰۵ -‏ به دنبال رأی نروژیان مبنی بر لغو این اتحاد -‏ اسکار دوم پادشاه سوئد ادعای خود را بر تاج نروژ رها کرد تا جدایی صلح‏آمیز این کشور میسر شود. به دنبال رد پذیرش تخت سلطنت نروژ از سوی یک شاهزاده سوئدی، با مراجعه به آراء عمومی پرنس کارل دانمارکی -‏ با لقب هاکون هفتم -‏ پادشاه نروژ شد. نروژ در جنگ جهانی اول بی‏طرف بود و در جنگ جهانی دوم نیز اعلام بی‏طرفی کرد، ولی به دست نیروهای آلمانی اشغال شد (۱۹۴۰). آلمانها دولت دست‏نشانده‏ای به رهبری ویدکون کویسلینگ برپا کردند. نروژ طی سال‌های ۱۹۴۰ تا ۱۹۴۵ در اشغال آلمان بود و قسمت‌های زیادی از کشور طی جنگ ویران شد و ساختمان‌ها، کارخانجات، و بخش عمده شهرها بمباران و با خاک یکسان شد. بیشتر اجناس کمیاب شدند و بسیاری از مردم دوران سختی را تجربه کردند