تاریخ ایران و جهان

امپراطوری های بزرگ

تاریخ ایران و جهان

امپراطوری های بزرگ

راگناروک{فرجام خدایان}

نشانه‌های راگناروک 

راگناروک را نشانه‌هاییست: نخستین نشانه فیمبولوتر، زمستان زمستانها است. سه زمستان پیاپی، بدون تابستانی در میانه. جنگ و کینورزی افسارگسیخته‌ای در میان انسان‌ها پدید می‌آید و این کین به میان خانواده‌ها نیز راه می‌یابد و هر آنچه نیکی است به فراموشی سپرده خواهد شد. این آغازی است بر پایان همه چیز.

جستجوی همیشگی خورشید بدست گرگ اسکول به سرانجام می‌رسد و گرگ خورشید را به دهان فرو می‌برد. برادرش هاتی نیز ماه را فروخواهد داد و بدین سان زمین در تاریکی فرو می‌رود. ستارگان از آسمان به زیر می‌افتند. فیالار خروس بر ژیان‌ها و خروس زرین گولینکامبی بر خدایان بانگ می‌زند و رسیدن زمان راگناروک را به گوش همگان می‌رساند. خروس سومی نیز با بانگ خویش مردگان را بر می‌انگیزد.

زمین به سبب لرزش‌های نیرومند به آستانه ازهم پاشیده شدن می‌رسد و هر چه بند و زنجیر در جهان هست، از هم خواهد پاشید. بدین سان گرگ سهمگین فنریر و همچنین پدر ناخجسته‌اش لوکی از بند رها خواهند شد و برای رویارویی با خدایان برخواهند خاست. یورمونگاند برای رساندن خود به کرانه‌های دریا به خود پیچ و تابهای ترسناکی می‌دهد که به سبب آن موج‌های بزرگی در در دریا پدید می‌آید. با هر دم، اژدهای شوم، زمین و آسمان را به زهر خویش می‌آلاید.

به سبب موجهای پدید آمده از سوی یورمونگاند، کشتی ناگل‌فار از خشکی رها می‌شود و ژیان‌ها به فرماندهی هیمیر به سوی میدان نبرد فرجامین رهسپار می‌شوند. در هل‌هایم نیز مردمان جهان مردگان به فرماندهی لوکی بادبان می‌کشند. از موسپلهایم در جنوب(نیمروز) غول‌های آتشین به فرماندهی سورت به رویارویی با خدایان برمی‌خیزند. سورت شمشیری به دست خواهد داشت که به مانند خورشید می‌درخشد و پوسته زمین را سوزانده و تاول‌دار می‌کند.

خدایان برای نبرد آماده می‌شوند 

در همین هنگامه، هایمدال، نگاهبان همیشه بیدار بیفروست در شیپور خود خواهد دمید و فرزندان اودین، خدایان و پهلوانان را به نبرد فراخواهدخواند. اودین برای رایزنی به سراغ سر میمیر می‌رود اما زمان خورد است و اودین سوار بر سلیپنیر به سوی میدان نبرد می‌تازد. از هر کدام از پانسد و چهل دروازهٔ والهالا، در هر گاه هشتسد اینهریار، شانه به شانه به بیرون می‌آیند تا در نبرد فرجامین در کنار خدایان بجنگند.

از گوشه گوشهٔ جهان، انسان‌ها، خدایان، الفها، دورفها و ژیانها همه و همه به سوی واگروند (یا ویگرید) میدان نبرد فرجامین به پویش در می‌آیند.

فرجام کار خدایان 

نبرد آغاز می‌شود. در آغاز نبرد، فریر، خداوندگار باروری، از آنجا که شمشیر جادویی خود را به اسکرنر داده تا از برای پیشکش خواستگاری به گرد بدهد، جنگ افزاری دردست ندارد و به آسانی در برابر سورت به خاک می‌افتد. او نخستین کشته خدایان در این نبرد خواهد بود.

ثور نیرومند، خداوند آذرخش بر یورمونگاند خواهد تاخت. در این نبرد ثور بر فرزند لوکی چیره می‌شود، اما هنوز سه گام به پیش نرفته‌است که زهر کشنده مار او رااز پای در می‌آورد.

فرزند دلیر اودین، خدای یک دست، تیر دلاور در برابر گارم، هیولای سگ مانندی که نگاهبان دروازه هل‌هایم است می‌ایستد و در نبردی شکوهمند هیولا را از میان می‌برد، اما او نیز به سبب زخمهایش جان می‌بازد.

لوکی و هایمدال، دشمنان دیرین در برابر هم می‌ایستند اما هیچ یک از این نبرد جان به در نمی‌برند تا پیروزی را به چشم خود ببینند.

درازترین نبرد آن روز، نبرد اودین والا در برابر دشمن دیرینه خود، گرگ غولپیکر فنریر خواهد بود. نبرد میان این دو بسیار به درازا می‌کشد اما سرانجام گرگ بر خداوند یک چشم یورش می‌آورد و او را به کام فرو می‌برد. ویدار، فرزند اودین کین پدر را خواهد ستاند. او با دست تهی به گرگ یورش می‌برد و آرواره گرگ را گرفته و او را از میان به دو نیم می‌کند.

پس از آن سورت بر سراسر جهان آتش می‌پراکند و دوست و دشمن را با هم نابود خواهد ساخت. هر نُه جهان در آتش خواهند سوخت و زمین (میدگارد) در دریا فرو خواهد رفت.

پردیسی نو و زمینی نو 

ایگدرازیل، درخت جهان، از همه سوزی سورت جان به در خواهد برد و یک زن و مرد را نیز از مرگ می‌رهاند: لیف و لیفتراسیر.

بالدر که دروپنیر را در دست دارد از جهان مردگان به همراه برادرش هودر باز خواهد گشت. برخی از خدایان چون ویدار، والی، هرمود و هونیر از نبرد جان به در خواهند برد و دیگران نیز دوباره زاده می‌شوند. جهانی بدون هرگونه پلیدی و پلشتی، جهانی آرمانی و ایده‌آل از دریا سر برخواهد آورد. جهانی که در آن فراوانی خواهد بود و غم و اندوه را در آن راهی نیست. خدایان و انسان‌های تخمه لیف و لیفتراسیر در آن جهان به شادی در کنار یکدیگر خواهند زیست.

درون مایه واژه راگناروک 

راگناروک، ناهمگون با باور بیشتر مردم، به معنی شامگاه خدایان نیست. این پیامد یک برگردان نادرست به زبان انگلیسی است. چم(معنای) درست واژه راگناروک «فرجام کار خدایان» و یا «نابودی خدایان» است.

در فرهنگ مردم و نگاشته‌های نوین 

چهارمین اپرا از دسته اپراهای حلقه نیبلونگ، نوشته ریچارد واگنر، گوتردامرونگ نام دارد، هر چند که داستان این اُپرا با داستان افسانه‌ای راگناروک ناهمگونی زیادی دارد.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد