دربارهٔ خاستگاه آریاییان - که در نوشتههای کهن اوستا از آن با نام ایرانویج یاد شده - چند دیدگاه طرح شدهاست:
یکی از این دیدگاهها میگوید که آریاییان نزدیک به هشتهزار سال پیش در جنوب سیبری و در اطراف دریاچهٔ آرال میزیستند که با مهاجرتی که به سوی جنوب داشتند بخشی به هند و فلات شرقی ایران(خراسان بزرگ) و بخشی نیز به طرف کوههای قفقاز حرکت کردهاند که قومهای ماد و پارس از کوهها گذشتند و در اطراف دریاچهٔ ارومیه ماندگار شدند و بخش دیگری به سمت اروپا حرکت کردند. دیگر دیدگاهها آناتولی؛ آذربایجان؛ قفقاز و... را خاستگاه نخست این قوم میداند. تازهترین دیدگاه را در این باره جهانشاه درخشانی طرح کردهاست. وی خاستگاه این قوم را بستر کنونی خلیج فارس میداند که در دوران یخبندان بی آب بوده و پس از بالا آمدن آبهای دریای آزاد آریاییان، به تدریج به فلات ایران و پهنههای میانرودان تا فلسطین کوچ کردهاند و تمدنهای آغازین آن سرزمینها را بنیاد گذاردهاند. بر پایهٔ همین دیدگاه پهنههای شمالی نمیتوانستهاند خاستگاه آریاییان بوده باشند زیرا هوای سرد دوران یخبندان امکان زیست در آن مناطق را نمیدادهاست.
همین دیدگاه نشان میدهد که برای نمونه پارسیان و هخامنشیان پیش از رفتن به سوی انشان در کرمان و حوالی آن حضور داشتهاند.[۴]
اصطلاح «-Arya» در زبان هندوایرانی از زبان هندواروپاییهای اولیه (PIE) به عاریت گرفته شده که در آن صفت «یو» به ریشه «آر» اضافه شده و این ریشه به معنای «جمع آوری ماهرانه» است و در کلمات یونانی «هارماً»، «چاریوت» و «اریستوت» یونانی (همانند «اریستوکراسی» و اصطلاحات لاتین «آرس»، «آرت» و غیره دیده میشود.
به نظر میرسد «آریو-» از حدود زبان هندو-اروپاییهای اولیه بالاتر باشد و نمیتوان آن را به متکلمین زبان هندی اروپایی اولیه نسبت داد. همچنین گفته میشود که کلماتی مانند “Eire”، نام ایرلندی کشور ایرلند و “ehre”، معادل آلمانی کلمه honor به معنی آبرو) به این پیشوند مرتبط هستند. در دهه ۱۸۵۰ ماکس مولر ادعا کرد که این کلمه به طور مشخص به جمعیتی از مردم کشاورز اشاره دارد و برای استدلال گفته خود به «آره» اشاره کرد که به معنای «شخم زدن» است. دیگر نویسندگان قرن ۱۹ مانند چارلز موریس از این تفکر دفاع کردند و گسترش متکلمین PIE را به گسترش کشاورزی مربوط دانستند. در زبان اوستایی، در فرگرد یکم وندیداد اوستا به صورتاَئیرییانم وَئِجو (Airiianəm vaēǰō) «گستره آریاییهاً آمده و در یشت سیزدهم از مِهریشت (دهمین یشت از یشتهای اوستا) به صورتاَئیریو شایانا (Airyō šayana)»خانمانهای آریایی«آمدهاست. در فارسی میانه به صورت اِرانشَهر (Ērānshahr) و در فارسی نو به صورتایران است. در سانسکریت، آریاورته (Āryāvarta)»مسکن آریاییهاً، سرزمینی باستانی در شمال هند بودهاست.[۱]
به احتمال زیاد هند و ایرانیهای اولیه در حدود ۲۵۰۰ سال قبل از میلاد با هم متحد شدند. کلمه «آریایی» به یک معنا فرهنگی قدیمی است که قبل از فرهنگهای اوستایی ودیک وجود داشتهاست. مجموعههای باستانشناسی آندرونوو و/یا اسروبنایا در تلاش هستند تا این فرهنگ هند و ایرانی باستانی را شناسایی کنند. کلمه «آریایی» در زبانشناسی به خانواده زبانهای هندوایرانی اشاره میکند. برای جلوگیری از سردرگمی مخاطب در بین معانی مختلف کلمه معمولاً امروزه از این اصطلاح زبانشناسی استفاده نمیشود. به جای آن از اصطلاحات مشخص وبدون ابهام «هند و اروپایی اولیه»، «هندوایرانی اولیه» ،«هند وایرانی» ،«ایرانی» و «هندوآریایی» استفاده میشود. زبان هندوایرانی اولیه به خانواده زبانهای هندوایرانی تکامل یافت. از اعضای قدیمی این خانواده میتوان به سانسکریت ودیک،اوستایی و زبان هندوآریایی دیگری اشاره کرد که براساس کلمات عاریتی از زبانی به نام میتانی معروف شدهاست .
باتوجه به اینکه لهجه محلی میتانی مربوط به قبیله هوری میتواند مدارکی دال بر وجود متکلمان هندوآریایی در سال ۱۵۰۰ قبل از میلاددر منطقه میانرودان را یافت؛ به نظر میرسد متکلمان این لهجه از قوانین زبان هندوآریایی در زبان خود استفاده کردهاند . هندوآریاییهایی را که با تمدن ودیک گره خوردهاند، گاهی آریاییهای ودیک مینامند. متکلمین فعلی زبانهای هندوآریایی در بخش وسیعی از مناطق شمالی شبه قاره هند زندگی میکنند. تنها شاخهای از زبانهای هندوآریایی که درخارج از شبه قاره هند و هیمالیاقرار دارند زبان رومایی است که زبان کولیان اروپا است . همچنین از کلمه "آریاً به عنوان اسم دختر و اسم پسر در بسیاری از زبانهای ایرانی و هندی استفاده میشود. همچنین نام خانوادگی آریا به صورت آرورا هم به کار میرود.
در زبانشناسی تیرهای ارتباط میان این ارزشهای فرهنگی و مردم به تصویر کشیده میشود و در آن «آریاییها» از سمیتیکها تفکیک شدهاند. در پایان قرن نوزدهم این کاربرد آنقدر وسعت یافت که کلمه «آریایی» به عنوان کلمه مترادف با کلمه «Gentile» (غیرکلیمی) به کار رفت وحتی این کاربرد با وجود مقاومت اندیشمندان با استفاده از این کلمه در معنایی به جزمعنای «هندوایرانی» ادامه یافت. در بینسوپرماسیستهای سفید این کلمه به عنوان مترادف با کلمه سفید پوست غیر یهودی شهرت دارد. «تیره آریایی» کلمهای است که در اوایل قرن ۲۰ توسط نظریه پردازان اروپایی، که معتقد به تفاوت فاحش میان انسانها براساس تیره و قبیله شان بودند، به کار رفت. این افراد عقیده داشتند که هندواروپاییهای بدوی تیرهای خاص بودند که در اروپا، ایران و آسیا پراکنده شدند. این مفهوم هنوز هم در نظریههای برتری نژادی که توسط نازیها در آلمان بنا نهاده شدند رواج دارد. دراین کاربرد دو مفهوم اوستایی – سانسکریتی «نجیب» و «مقرب» با نظریات مبتنی بر رفتار نژادی براساس پراکندگی زبان ترکیب شدهاند. دراین دیدگاه تیره آریایی برترین تیره انسانها و خالصترین نوادگان هندواروپاییهای بدوی محسوب میشوند.
در اواخر قرن ۱۹ تعدادی از نویسندگان استدلال کردند که هندواروپاییهای بدوی منشا اروپایی دارند. این دیدگاه در ابتدا با مخالفتهایی روبرو شد اما در اواخر قرن ۱۹ به صورت گسترده مورد پذیرش قرار گرفت در سال ۱۹۰۵ هرمان هیرت در مقاله «Die Indogermanen» (که در آن برای اشاره به هندو- اروپاییها به جای کلمه “Arier” از کلمه “Indogermanen” استفاده شده بود)، ادعا کرد که عده زیادی این عنوان را میپذیرند و نواحی شمال آلمان «Urheimat» را محل شکل گیری تیره هندواروپایی دانست و نژاد موطلایی (blond) را نژاد هندواروپایی «خالص» نامید. در سال ۱۹۰۲ گوستا وکوسینا، هندواروپاییها را ساکنان شمال آلمان دانست و این نظر وی تا دو دهه مقبولیت خاصی داشت، تا زمان گوردون چایلد (Vere Gordon Childe تحت تاثیر نظرات مارکسیستی بود) که در سال ۱۹۲۶ در مقاله «آریاییها: مطالعه منشا هندواروپایی ادعا کرد که» برتری نوردیکها در فیزیک باعث شده که آنها از زبان برتری طلبی با بقیه سخن بگویند " (وی بعدها از ابراز این کلمات اعلام تاسف کرد).
از این نظریه در محفلهای علمی کشور آلمان به عنوان یک افتخار ملی یاد میشد و به عنوان حربهای در دست نازیها به کار گرفته شد . طبق نظر آنود روزنبرگ نژاد نوردیک – آریایی(arisch-nordisch) یا «نوردیک آتلانتایی» (nordisch-atlantisch) نژاد برتر بود و در راس هرم نژادها قرار میگرفت و بر سرنژاد یهودی – سمیتیک (jüdisch-semitisch) سایه میافکند این نژاد برای تمدن آریایی همگن آلمان خطر بزرگی بود که در نهایت باعث به وجود آمدن نازیسم آنتی سمیتیک شد. نازیها «نژاد آریایی»را تنها نژاد صاحب فرهنگ و تمدن وشایسته آن میدانستند و در دیدگاه آنها بقیه نژادها تنها میتوانند فرهنگ را دچار اضمحلال و نابودی کنند. این استدلالها برپایه هرمهای نژادی اواخر قرن نوزدهم شکل گرفت. همچنین برخی از نازیها تحت تاثیر هلناپتروفنا بلاواتسکی و نظریه سری وی که در سال ۱۸۸۸ ارائه شده بودند و طبق نظروی «آریایی هاً را رده پنجم از نژاد آتلانتیس میدانستند که در یک میلیون سال قبل زندگی میکردهاند. این افراد همچنین بر نظریات روزنبرگ تحت عنوان شمالیترین جامعه تاکید داشتند. نازیها از این نظریهها برای توجیه قوانین نورمبرگ یا همانقوانین آریایی استفاده میکردند و افراد»غیر آریایی «را فاقد حقوق شهروندی دانسته و ازدواج بین آریایی و غیر آریایی را ممنوع کرده بودند. اگر چه مکتب فاشیسم موسیلینی در ابتدا بر اساس نظریات ضد سمیتیسم شکل نگرفته بود، اما وی قوانینی را بنا نهاد که تحت تاثیر نظریات هیتلر شکل گرفته بود و ازدواج بین»آریاییها «و»یهودیان " را ممنوع میکرد.
معنای واقعی کلمه «آریایی» در فرهنگ نازیها دگرگون شد. کولیها که از نژاد هندی بودند غیرآریایی شناخته شدند اما ژاپنیها در طیجنگ جهانی دوم عنوان افتخاری «آریایی» را از آلمانیها دریافت کردند. در واقع معنای «آریایی» چیزی نبود جز «ملی گرایی ناقص». استفاده نژاد پرستانه از کلمه «آریایی» و به خصوص استفاده از «نژاد آریایی» در تبلیغات نازیها باعث شد که این کلمه در غرب دچار دگرگونی معنایی شود به همان شکلی که نماد سواستیکا معنای واقعی اش را از دست داد. در زبان انگلیسی کلمه «آریایی» در معنای یک تیره یا نژاد دیگر کلمهای تخصصی و فنی نیست و استفاده از آن به عنوان فرد «سفید پوست» در دهه ۱۹۳۰ منسوخ شد چرا که انگلیسیها و آمریکاییها آلمانیها را به علت سرگرم شدن با این واژه به تمسخر گرفتند. در ایالات متحده اصطلاح نژاد قفقازی که در مورد آن اتفاق نظر بیشتری بود و چالش برانگیز نبود در مراودات رسمی مورد استفاده قرار گرف