شیوهٔ تیمور در سرکوبی حاکمان مناطق بر تسلیم و ابقا استوار بود. حاکمی که تسلیم میشد به عنوان حاکم دست نشانده در منصب خویش ابقا میگردید و اگر سرکشی میکرد بشدت سرکوب و تنبیه میشد؛ مثلاً هنگامی که امیرولی (که بر حکومت گرگانو استرآباد ابقا شده بود) سرکشی کرد تیمور به آن نواحی لشکر کشید و او را سرکوب کرد.[۱۲]
پس از مرگ تیمور تمام سرزمینهایی که او فتح کرده بود (به استثنای خراسان بزرگ که شامل ماوراءالنهر و بخش بزرگی از افغانستان فعلی و تمامی خراسان کنونی و بخشی از سیستان میشد) به سرعت از تصرف جانشینان تیمور خارج شد. [۲]
این جهانگیری و نه جهانداری، بسیار ما را به تأمل فرا میخواند که چه عواملی سبب میشود تا یک سلسله براستی شکل بگیرد و باقی بماند و کدامین عوامل در عملکرد تیمور نبودهاست و چنین شدهاست. توانایی بسیار در فتح کردن و عدم توانایی بازماندگان در ادامه آن، به همین شکل در نادرشاه نیز مشاهده میشود و جای بررسی بیشتر و کاملتر دارد